وی در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: گروه سینمایی هنر و تجربه نه فقط خود راه درست سینما و فیلمسازی را نمی داند بلکه در جهت هدایت هدفمند از سینماگران جوان و پرورش آن ها برای فردای سینمای کشور کاری نمی کند و نهایت فیلم های آن ها را به نمایش می گذارد و به جای نشان دادن در دانش و تجربه ورود به سینمای حرفه ای ایران در ورود به جشنواره های خارجی و خارجی پسندی را به آن ها می نمایاند.
آذین تأکید کرد: آزمایشگاه هنر و تجربه با اکران ۱۰ فیلم جدید و نمایش مجموعه آثار ناصر تقوایی شامل فیلم های: «کشتی یونانی»، «تعزیه» و «تمرین آخر» برای کسب اعتبار همچنان به کار خود ادامه می دهد و نادیدنی هایی از کارآموزی و تجربه گرایی هنرمندانی از نسل جوان سینماگر را با تمام ضعف ها به نمایش در می آورد. اقدامی که در میان ۱۰ فیلم اکران شده ۲ فیلم مستند هستند و ۲ فیلم دیگر از زاویه نگاه غیر عادی ۲ شخصیت غیر معمولی قصه فیلم ها را بازگو می کنند. هر ۱۰ فیلم به جز فیلم «سرزمین رها» کاملاً تجربی هستند و تلاش های سازندگان شان در بازی با دوربین، موضوعات، تابوها و ساختارهای سینمایی به نمایش می گذارند.
این منتقد سینما سپس به نقد فیلم های تازه اکران شده در این گروه به اصطلاح سینمایی پرداخت و گفت: «مینور-ماژور» ساخته علیرضا رسول نژاد موضوع گمگشتگی را از زبان یک راوی حکایت می کند. این راوی روایتگر ماجرای یک گروه فیلمبرداری است که سوژه گم شدن را به تصویر می کشد. «مینور-ماژور» به شیوه سیال ذهن در ۱۱ اپیزود تکه هایی از موضوعات مختلف در ارتباط با زندگی انسان امروز را با کلام ناصر طهماسب بازگو می کند. استفاده تجربی از شیوه پردازش تجربی، موضوعی سیال ذهن، فیلمنامه معمولی، بازی سازی های کمرنگ و خامدستی های تصویری از نکات ضعف و فیلمبرداری به نسبت خوب، ریتم مناسب و موسیقی هماهنگ با موضوع و کلنجار با فرم و محتوا امتیازهای فیلم مستند تجربی «مینور-ماژور» را تشکیل می دهند.
وی ادامه داد: امید توتونچی فیلم تجربی «نوراستنی» را در پرده هنر و تجربه دارد. فیلمی که از دریچه نگاه یک جوان تازه بالغ روان پریش، توهمات، تردیدها، سوء تفاهم ها و بد دلی های او درباره خود، خانواده و جامعه را به تصویر کشیده است. بازی های متوسط، فیلمنامه متوسط و کارگردانی متوسط از فیلم «نوارستنی» یک فیلم متوسط ساخته است. در واقع ساخته توتونچی یک تجربه روانشناختی نابالغ سینمایی است و تا سینما و استاندارد شدن راه ها پیش رو دارد با این همه توجه به موضوعات اجتماعی و خانوادگی از نگاه یک جوان گرچه پریشان حال از منظر مضمونی قابل توجه است.
آذین سپس با بیان اینکه سومین فیلم این گروه از آن علی کریم با نام «چاله» است اظهار داشت: کریم کار هنری را با بازی در تئاتر و سینما آغاز کرده و در ادامه به عنوان برنامه ریز و دستیار کارگردان سینما را تجربه کرده است. او اولین فیلم کوتاه خود به نام «زرد، آبی، قرمز» را در سال ۸۶ ساخته است. «چاله» در سال ۸۷ با بازی مصطفی طاری، سیامک احصایی و سینا رازانی ساخته شده است. زلزله عامل اصلی تغییر زندگی غلامرضا و خانواده اش است. او پس از وقوع زلزله در زادگاهش به محلی دیگر می رود و یک مکانیکی راه می اندازد.
وی افزود: امید غلامرضا برای تحول و بهبود زندگی اش پسرش بوده که او منتظر آمدن وی است. «چاله» یک اثر اجتماعی خانوادگی تجربی است که از بضاعت سینمایی و ساختاری استاندارد برخوردار نیست و برای تماشاگر جاذبه های بصری و دیداری زیادی ندارد و عمدتاً تجربه ای برای توتونچی است تا بتواند فیلم های بلند دیگر بسازد.
این مدرس سینمای کشور خاطرنشان کرد: زندگی پر فراز و فرود جلال آل احمد نویسنده نامدار کشور موضوع فیلم مستند مصطفی آل احمد با نام «نویسنده بودن» است. سازنده این فیلم با پشتوانه ای از پژوهش درخور کوشیده از زوایای مختلف به معرفی و نقد زندگی اجتماعی، سیاسی و شخصی جلال آل احمد بپردازد. او علیرغم کاستی های سینمایی و تصویری فیلم از نظر مضمون تا حدی در ارائه روایت زندگی آل احمد ب توفیق رسیده است. «نویسنده بودن» گاه به مستند پرتره نزدیک شده و گاه با طرح اختلافات شمس آل احمد و سیمین دانشور نکاتی جالب و تازه را مطرح می کند. مصطفی آل احمد که کار هنری را با نقاشی و نمایش آغاز کرده در فیلم مستند خود از منظر نوشتار و اجرا متفاوت و امیدوار کننده ظاهر شده است.
آذین تأکید کرد: از حسین کندری فیلم متوسط «اینجا کسی نمی میرد» بر روی پرده هنر و تجربه است. این فیلم یک درام شخصیت محور است که وقایع و رخدادهای زندگی یک سرباز را که روحیه و روانی غیر معمول دارد و با توهمات، تخیلات و تجسمات خود درگیر است در قاب سینما تصویر کرده است. ماجراهای ساخته کندری چون از نگاه شخصیت اصلی روایت می شود دچار آشفتگی موضوعی می نماید ولی آشفتگی حاصل نحوه نگاه این شخصیت به زندگی است که این نوع پرداخت با مضمون فیلم همخوان است.
وی ادامه داد: فیلمساز کوشیده این شکل از پرداخت را در ساختار «اینجا کسی نمی میرد» هم لحاظ کند. به عبارتی ظاهر و مضمون و پراکنده و آشفته فیلم آگاهانه به صورت غیر متعارف ولی هدفمند تنظیم شده است. این اتفاق گرچه تجربه ای برای کندری در سینما و کار فیلمسازی محسوب می شود اما بیشتر به مذاق دگراندیشان و تابو و ساختارشکنان فیلمسازی خوش می آید. «اینجا کسی نمی میرد» در حد یک کار تجربی آزمایشگاهی قابل تأمل است ولی چنانچه این نوع فیلمسازی تداوم یابد آن وقت اینجا این سینمای ایران است که می میرد.
این منتقد گفت: فیلم «جاودانگی» ساخته مهدی فردقادری دیگر فیلم این گروه است. تجربه جدید کارگردان آن در بازی با زمان، روایت و قصه گویی با دوربین است که کل ماجرای فیلم در حرکت پیچیده قطار زندگی رخ می دهد. «جاودانگی» در مجموع مخاطب را تا حدی سرگرم البته به دلیل کم تجربگی فیلمساز در روایت های سینمایی و داستان پردازی و خامدستی های تصویری سردرگم می کند. «جاودانگی» در مجموع فیلم بدی نیست و تلاش سازندگانش را برای استفاده غیر کلیشه ای از روایت های سینمایی و نوگرایی در فرم و محتوا و روایت نشان می دهد.
آذین افزود: «سرزمین رها» ساخته فرهاد مهران فر مستندساز حرفه ای و چیره دست گونه ای از آثار مستند-داستانی است که کارگردان آن با جاری کردن بخشی از داستان زندگی یک نویسنده و کارگردان تئاتر که به همراه دخترش و رها که به بیماری سندروم دان مبتلا است به دل طبیعت زده اند و سفری را در آفاق و انفس آغازیده اند؛ سفری که درهایی تازه از دریافت ها و باورها ها را به روی این پدر و دختر می گشاید و با گذراندن کارگردان تئاتر از مرزهای تخیل و واقعیت او را وارد دنیایی تازه از کائنات می کند. «سرزمین رها» فیلم متفکرانه و خوش ساختی است و از متنی حساب شده، کارگردانی حرفه ای، بازی های به نسبت باورپذیر و فیلمبرداری چشم نواز و تأثیرگذار برخوردار است. «سرزمین رها» روایتی دیدنی از دنیای واقعی و عالم کشف و شهود به زبان تصویر و سینما است.
وی سپس با اشاره به اینکه محمدعلی سجادی کارگردان حرفه ای سینما در تجربه ای حرفه ای یک مضمون تاریخی و اجتماعی و انسانی را دستمایه فیلم «تمرینی برای اجرا» در قالب اجرای مرکب تئاتری سینمایی قرار داده است گفت: روایت متفاوت همراه با نگرش ها و مسائل و مشکلات اجرای تئاتری از داستان سیاوش به بیان فردوسی فیلم سجادی اثری متمایز در سینما و تئاتر و نقالی تاریخی کرده است. در این نوع اجرا و روایت بازی های خوب میکائیل شهرستانی، مهدی میامی و محمد ساربان و هدایت درست بازی ها و مدیریت فیلمبرداری محمدرضا سکوت تأثیرگذار بوده و از «تمرینی برای اجرا» فیلم تئاتری قابل تأمل و توجه ساخته است.
این منتقد سینما ادامه داد: «چشم جنگ - بازگشت» شامل یک اثر مستند و فیلم کوتاه است. «چشم جنگ» را یوسف حاتمی کیا به شیوه مستند پرتره درباره سعید صادقی عکاس جنگ ساخته است. این مستند تجربی فکر شده راوی جستجوگری این عکاس برای یافتن افرادی است که از آن ها تصویر تهیه کرده است. تصویر تلاش دیروز و امروز عکاس و نمایش جستجوهای او برای دستیابی به زندگی و آثار کسانی که سوژه عکس های او بوده اند از نگاه و روایت سینمایی یوسف حاتمی کیا تجربه آغازگرانه ای را در دنیای تصویر و سینما برای فیلمساز جوان رقم زده و تدوین و تحقیق و دکوپاژ سینمایی نشانگر توانایی ها برای ساختن آثار سینمایی بیشتر و بهتر حکایت دارد. موسیقی خوب کارن همایونفر در جذابیت بخشی و انتقال حس تلاش و محتوای تصاویر حاتمی کیا را برای نمایش تأثیرگذار ماجراهای فیلمش به درستی یاری رسانده است.
آذین افزود: «بازگشت» را مهدی برجیان کارگردانی کرده و در آن به بازگویی دقایق آخرین حیات یک مسیحی پرداخته است. این مسیحی در شب اعدام خود و به دنبال درخواست یک کشیش برای هم کلامی با طلبه ای در زندان روبرو می شود که ملاقات و گفتگوی آن ۲ باورها، دنیاها و راه ها و بیراهه ها را در مقابل هر ۲ به نمایش می گذارد. فیلم کوتاه «بازگشت» یک اثر تجربی است که به یاری تصویرهای علی قاضی، موسیقی پیام آزادی و تدوین مهدی حسنی وند ساخته شده است.
وی ادامه داد: «مات» یک اثر تجربی دیگر از صبا کاظمی در مقام نویسنده، تهیه کننده و کارگردان است. ـ «مات» یک درام اجتماعی است و درگیری ها و چالش های خانوادگی و اجتماعی چندین خانواده را به تصویر کشیده است. سازنده فیلم «مات» پیش تر فیلم های کوتاه «جاده-زرتشت غربی» و مستندهایی چون: «برف چال» و چهار در چهار» کارگردانی کرده است. کاظمی بازیگری را هم در فیلم های «سایلنت» و «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» تجربه نموده است. فیلم «مات» نخستین ساخته بلند او و تجربه ای به نسبت مقبول از این سینماگر با دغدغه است. «مات» در روایت داستان ها و ساختار به نسبت جمع و جور خود ناموفق نیست و نشانگر آشنایی فیلمساز با زبان سینما و سلیقه مخاطب است.
آذین در خاتمه این گفتگو تصریح کرد: در هر حال باز هم در گروه هنر و تجربه چند تجربه خام و نابالغ سینمایی را شاهد هستیم. تجاربی که چنانچه هدفمند، اصولی و برنامه ریزی شده و در خدمت سینما و مخاطب سینمای ایران نباشند حاصلی جز بیراهه رفتن فیلمسازان جوان و آسیب زدن به سینمای ملی و هدر دادن بودجه و امکانات کشور نخواهند داشت.
ارسال نظر